ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چند تجربه پژوهشی
1. موفقترین پژوهشگران، کسانیاند که بیشترین آگاهی را از پژوهشهای دیگران دارند. محقق باید روی شانه غولها بنشیند و «صفرپژوهی» نکند.
2. بدترین تحقیق، آن است که جهتگیری تبلیغی داشته باشد. بیشتر محققان در روزگار ما مبلغاند.
3. محقق باید برای خود بنویسد و به چیزهای دیگر نیندیشد:
الف. حق التألیف: بنابراین کسانی که شغلشان پژوهشگری است و از این راه نان میخورند، معمولا قادر به خلق آثار بکر و ماندگار نیستند.
ب. انتشار پژوهشی که هدف نخستین آن، چاپ و انتشار باشد، ناگزیر به سوی هماهنگی بیشتر با ناشر و مخاطب و بازار نشر میرود و این هماهنگی، تحقیق را مثله یا ناقص الخلقه میکند. این را هم بگویم که معمولا هیچ تحقیق و نوشتار نغزی نیست که سرانجام منتشر نشود. دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد.
پ. پیامدها و بازخوردها. البته دل شیر میخواهد و چشمِ سیر.
ت. تحسین و تشویق دیگران.
ث. نتیجه دلخواه. پژوهشگری که به نتیجهای مشخص و خاص میاندیشد، به همان نتیجه میرسد، نه به حقیقت. به اصطلاح منطقیها، «مطلوب نباید نتیجه باشد، بلکه نتیجه باید مطلوب باشد.»
4. اینکه پژوهشگر هنگام پژوهش و نوشتن، به چه کسانی میاندیشد، بهشدت در سطح علمی کار او مؤثر است. بنابراین بهتر است هنگام تحقیق و تألیف، بنا را بر این بگذاریم که قرار است بزرگترین دانشمندان روزگار، نتیجه کار ما را ببینند و داوری کنند.
5. به قول مرحوم شاهرخ مسکوب: کارت را جدی بگیر؛ خودت را نه.
6. هر چه موضوع پژوهش، جزئیتر باشد، احتمال موفقیت در آن بیشتر است. درباره پر مگسی میتوان به نتایجی به عظمت کهکشانها رسید و ممکن است تحقیقی درباره کهکشانها به اندازه پر مگسی، ارزش نداشته باشد.